وندا

دل نوشته و افکار پریشان من

وندا

دل نوشته و افکار پریشان من

وندا

دنیا نیرزد که پریشان کنی دلی...

مدتی باران و تاریکی را گوش کردم.

چه لذتی دارد از فردای نیامده نترسیدن،

 گوش به باران دادن،چای درست کردن،

پادشاه وقت خود بودن.



📚روزها در راه | شاهرخ مسکوب

  • وندا :)
بالاخره کنکور رو دادم و تموم شد!
فارغ از اینکه خیلی ناراحت بودم که بیشتر نخوندم که لااقل خیالم آسوده باشه که جایی که می‌خوام قبول شم، از اینکه تا آخر تابستون پرونده‌اش بسته شده بسی خوشحالم!
هنوز اون جور که باید استراحت نکردم، بعد کنکور که خیلی خسته بودم و همش افتاده بودم، روز جمعه به نظافت خونه! گذشت، و از شنبه هم اومدم سرکار! ضمن این‌که به دوستم قول دادم تا دوشنبه تمرینش رو براش انجام بدم! و همچنان پرونده پروژه کارشناسیم و اون یه درسی که می‌خوام معرفی به استاد بکنم باز مونده!!! یعنی من آخر انجام ندادن و طول دادن یه کارم! خدا نکنه از کاری بدم بیاد! همین کافیه که ۳ترم طول بکشه!
تازه آخرشم مقالات رو دادم به یکی ترجمه و خلاصه کنه و من فقط! زحمت یکپارچه کردنش رو بکشم! و تاااازه استاد راهنمام گفته هیچی نمی‌خواد فقط یه کاری بکن و به استادت بگو یه pass رد کنه برات!
یعنی جدی وقتی به کارام فکر میکنم خنده ام میگیره! چقدر می‌تونم مزخرف باشم تو انجام ندادن یه کار!! 
ولی وااااقعا میخوام تا آخر هفته تمومش کنم دیگه!

دلم برای یه روز، با فکر راحت و دل خوش لک زده!
  • وندا :)

در دلم چیزی ویران شده، چیزی که نمی‌دانم چیست و اضطراب و دل‌شوره مثل مِهی در ته درّه‌ای بی‌آفتاب جایش را گرفته است. باید خودم را بالا بکشم. به‌سوی روشنایی سبز و چشم‌اندازهای دور.


*از کتاب روزها در راه | شاهرخ مسکوب

  • وندا :)

دوباره داشت حالم بد می‌شد و می‌رفتم تو فکر و خیال... تو همه‌ی اون فکرایی که به شدت حالم رو بد می‌کنه و انگیزه‌ام رو برای زندگی و آینده می‌گیره.. ولی نمی‌خواستم تسلیم شم دیگه... تسلیم افکار بد و احوالات بد... پس آهنگ گذاشتم و شروع کردم به رقصیدن... غرق حرکات شدم... غرق زیبایی... غرق افکار خوب... و همینجوری ادامه دادم... انقدر که اصلا آخرش یادم رفت چرا حالم باید بد باشه! 

درسته که یه راه‌حل موقته ولی برای چند لحظه هم حالم خوب باشه خیلیه! 

بعدش هم یادم اومد خیلی وقت پیش یه ویدئو ورزشی ۷دقیقه‌ای دانلود کرده بودم که انجامش بدم... خودش می‌گه تو ۷روز اگر انجامش بدید لاغر می‌شید و تاثیرش رو میبینید!!! 

و بالاخره! اون‌ هم انجام دادم

می‌خوام هفت روز پشت سر هم انجامش بدم ببینم واقعا تاثیر داره یا نه!!


*اسم یه آهنک هست از سارا نائینی

  • وندا :)
دنیا نیرزد که پریشان کنی دلی

این روزا خیلی نیاز دارم که این جمله رو دائم به خودم یادآوری کنم و دلی رو نشکنم..
خدایا خودت کمکم کن از روی احساس و خودخواهی حرفی نزنم که کسی ناراحت شه
  • وندا :)

شده با یه قضیه ای از لحاظ منطقی کنار اومده باشید و اوکی باشه، ولی دلتون باهاش نیست؟‌

یعنی هر کاری می‌کنید نمیتونید بفهمید که چرا ذهن و دل باهم همراه نیستن... مشکل کجاست؟ یعنی یه چیزایی تو ذهنمون هست که خودمون نمی دونیم؟؟ یا کلا این دوتا جدای از هم کار میکنن؟ یا دل به ذهن می‌گه به چی فکر کنه؟؟؟ قضیه چیه؟؟!!!

  • وندا :)

این متن رو از یه کانال تلگرامی برداشتم, جالب بود.. البته من اینجوری نیستم ولی بهش اعتقاد دارم و دوست دارم اینجوری باشم

هربار غیر این عمل کردم پشیمون شدم


وقتی چیزی مرا رنج می‌داد، 

در مورد آن با هیچ کس حرفی نمی زدم،

خودم در موردش فکر می‌کردم،

به نتیجه می‌رسیدم 

و به تنهایی عمل می‌کردم.

نه اینکه واقعا احساس تنهایی بکنم، نه...

بلکه فکر می‌کردم که انسان ها در آخر،

باید خودشان،

خودشان را نجات بدهند...

  • وندا :)

یه فال عجیب از این لحاظ که کلا یه دونه بود و بدون نیت برداشتم..ولی خیلی حرف داشت برای حال الانم..خیلی!

صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشق بی‌دل (مسکین) خبر دریغ مدار
به شکر آن که شکفتی به کام بخت (دل) ای گل نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار
حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار
جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار
کنون که چشمه قند است لعل نوشینت سخن بگوی و ز طوطی شکر دریغ مدار
مکارم تو به آفاق می‌برد شاعر از او وظیفه و زاد سفر دریغ مدار
چو ذکر خیر طلب می‌کنی سخن این است که در بهای سخن سیم و زر دریغ مدار
غبار غم برود حال خوش شود حافظ تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار
  • وندا :)
هوش هیجانی! چرا به ذهن خودم نرسیده بود؟ 
تو یه پستی گفته بودم که نمی‌دوم احساسی که دارم چیه!
با کمی گوگل کردن! متوجه شدم که این بر‌میگرده به هوش هیجانیمون
این که احساساتمون رو بشناسیم و بتونیم کنترلشون کنیم
تا حالا فکر می‌کردم خیلی خوب خودم رو شناختم و می‌دونم در شرایط مختلف چه‌کار باید بکنم.. ولی الان فهمیدم اصلا هم اینطور نیست! الان واقعا نمی‌دونم باید چه کار کنم حالم خوب شه! چون اصلا نمی‌دونم چم هست! البته منشا اش رو میدونم.. ولی این‌که چرا باید منشااش این باشه در حالی که از نظر عقلانی برام حل شده قابل فهم نیست!!
خلاصه در جست‌وجو‌هام به دوتا کتاب معروف رسیدم:

در اولین فرصت! می‌خوام بخونمشون.
دیدن این ویدئو هم خالی از لطف نیست:

  • وندا :)

دردم از یار است و درمان نیز هم!

  • وندا :)