وندا

دل نوشته و افکار پریشان من

وندا

دل نوشته و افکار پریشان من

۶۳ مطلب با موضوع «حال و هوای این‌روزای من» ثبت شده است

امروز دوباره برام مسجل شد که خیلی بیخودی استرس دارم!

یعنی سر یه تولد کوچک هم اورتینکینگ میکنم که حالا یکی ناراحت نشه که چرا مثل اون یکی نیست! خب به درک بگیر بره دیگه! تولده همه خوشحال میشن:))

  • وندا :)

چند وقتی بود روزی ۹ ساعت می‌خوابیدم، تمام روز به زور و بی انگیزه کار می‌کردم و شب که می‌شد بعد از ورزش حال کسیو داشتم که از صبح یه فصل کتکم زدن ! به شدت خسته و خواب‌آلود!

و حالا دیروز به طور ناگهانی با پیدا کردن یه نقشه راه*،پیدا کردن یه حس من یافتم با بیرون اومدن از سردرگمی، حال خیلی خوبی دارم. شب خسته نبودم. و حتی  تا همین الان خواب به چشمام نیمده!

دوباره بعد مدت‌ها، علاقه‌مند شدم برم سفر، شروع کردم به برنامه‌ریزی. منی که همیشه عاشق سفر بودم و این مدت حوصله سفر که بماند، حوصله هیچ کار دیگه‌ای رو نداشتم.

دوباره علاقه‌مند شدم برم یه هنری یاد بگیرم، همیشه دوست داشتم آبرنگ یاد بگیرم ولی نه حوصله‌اش بود و نه انگیزه..

می‌دونی از چی حرف می‌زنم؟ یه انگیزه درونی خوب.. یه حال خوب..

خیلی خوشحالم که دوباره این احساساتم برگشته.. خیلی وقت بود خاموش شده بودم و حس یه آدم با زندگی ربات‌گونه داشتم که خودشم نمی‌دونه داره چه کار می‌کنه.حس سنگینی زیاد.. حس سخت بودن زندگی..

خوشحالم...

 

*از اونجایی که ممکنه بعدا اینو بخونم و هیچی ازش سر در نیارم یه توضیح بنویسم! با توجه به اینکه جدیدا به منابع انسانی روی اوردم و جایی که هستم کسی که بتونه واقعا کمکم کنه نبود و بقیه هم بیشتر باعث سرگردانی‌ام می‌شدن، خیلی سردرگم بودم که در این آشفته بازار از کجا شروع کنم، فلان چیزو چطوری حل کنم، کدوم مهم‌تره و ... . که خیلی اتفاقی و از روی یاس و ناامیدی به سایت متمم‌ی که همیشه می‌شناختم ولی هیچ وقت بهش توجه نمی‌کردم برخوردم و دیدم ای بابا! جواب همه سوالام که اینجاست! و بعد از اون شرکت در یه رویداد که علاوه بر پاسخ به سوالام، مهر تاییدی به فکرایی که داشتم زد و حس کردم پس من خیلی اشتباه نیستم و اشتباه فکر نمی‌کنم.. و باعث شد بیشتر به خودم اعتماد کنم.

 

  • وندا :)

فعلا قرار به مدارا هست.. ولی نه مدل قبل.. این بار حرفم رو میزنم ولی مدارا میکنم.

  • وندا :)
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۳ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۱۸
  • وندا :)

تا کجا باید ادامه داد؟ تا کجا درسته؟ تا کجا میشه فهمید این یه رابطه مخرب احمقانه است یا یه زندگی که به خاطر عشق داری ادامش میدی؟ تا کجا ....

  • وندا :)
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۲ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۵۴
  • وندا :)
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۷ فروردين ۰۰ ، ۰۴:۴۹
  • وندا :)

بهم گفتن چاکرای گلوت مشکل داره باید حرف بزنی، گفتم با کی حرف بزنم؟ میشه بنویسم تو وبلاگم؟ گفتن اون ۳۰درصد کمک میکنه ولی باید حرف بزنی.. با گلدونات حرف بزن! منم خندم گرفته بود و خودم رو تصور میکردم که دارم با گلدونام حرف میزنم! ولی حالا میخوام یه پرنده بگیرم، حس میکنم کمک میکنه...

بگذریم...

این روزا ذهنم درگیر چیه؟

درگیر خودشناسی. اینکه نقاط ضعفم رو تقویت کنم. نقاط ضعفم چیه؟

مشکلات ارتباطاتی و جدی نگرفتن،ساده گذشتن از مسائل مهم، مشکل بروز احساسات، خشم فروخفته که گاها میزنه بیرون و این عصبانیت باید کنترل شه.

حالا باید چی کار کرد؟

۱.باید یه کاغد بزرگ بگیرم و وسطش بنویسم "من چه کسی هستم؟" و هرچی به ذهنم میاد بنویسم.

۲.کتاب ها و دوره های https://royalmind.ir.

۳.کتاب ۵زبان عشق.

۴.کتاب ماورای طبیعی شدن و مراقبه هاش.

 

  • وندا :)
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۲:۰۳
  • وندا :)

واقعا دلیل خنده ی زیاد این روزام چیه؟؟ وقتی این همه تلخی پشتشه...

  • وندا :)